سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یکی از فانتزیام اینه که


برم امریکا تو جلسه معرفی شرکت کنم .


همین وسط ها ی جلسه گوشی Glx ام زنگ بزنه

منم بگم sorry و به راحتی گوشی رو از جیبم در بیارم و در حالی که بقیه


دارن به من میخندند یهو گوشی یکی شون زنگ بزنه ولی هر کاری کنه


گوشی جدید apple اش از جیبش در نیاد . منم یه پوزخند بزنم و


در حالی که بقیه دارن با تعجب به من نگاه میکنند و میگند wait , wait !!!

 


تو افق ناپدید شم :)

 

 

 ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊

  

 یکی از فانتزیام اینه که

 


کنترل تلویزیون خونمونو بردارم

 


بـرم دم این مغازه های صـوتی تصویری

 


این تلویزیونایی کـه گـذاشتن پشت ویترینو خاموش کنم!

 

 ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ 

 

یکی از فانتزیام اینه که ..


تهیه کننده برنامه کودک بشم بعدش


بجا این خاله ها،


عمه بیارم!

 

 ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ 

 

روابط عمومی افق اعلام کرده که ...


ظرفیت افق تکمیل شده


برید یه جای دیگه محو بشید جون مادرتون!

 


حالا من کجا محو بشم؟!

 

 ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ 

 

یکی از فانتزیام اینه که ...


سعی کنم بیدار بمونم


و ببینم کی خوابم میبره


ولی همیشه باز صبش پامیشم یادم نیس!

 

 ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ 

 

یکی از فانتزیام اینه که توی یک مهمونی یهو وارد بشم و دخدرا که دارن میوه پوست می کنن

 

 همه دستاشون رو ببرن از خوشتیپی من !!!


و بعد از اینکه یِکَم نشستم ، پاشم حرکت کنم به سمت افق …

 

 

 ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ 

 

یکی از فانتزیام اینه که برای چند سال برم خارج و روی وسایل خونه م پارچه سفید بکشم

 

 و وقتی برگشتم بتکونمشون و خاک بلند بشه و منم سریع از موقعیت استفاده کنم

 

 و توی گرد و غبار محو بشم

  ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊

 

یکی از فانتزیام اینه که چنتا آدم گردن کلفت اجیر کنم نزدیک افق تا هرکی
 
 
 
 خواست اون اطراف محو بشه بزنن دهنشو … !
 


انگار محو شدن تو افق بچه بازیه ؛ زرت و زورت میرن افق محو میشن


[ دوشنبه 92/3/27 ] [ 9:2 عصر ] [ سوران ]

[ نظرات () ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه